کد مطلب:129381 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:199

حبس و قتل میثم تمار
میثم تمار [1] از عمره به كوفه بازگشت [2] «عبید الله زیاد او را دستگیر كرد. میثم را نزد وی آوردند و گفتند: او از یاران برگزیده علی (ع) است!

گفت: وای برشما، او عجم است؟

گفتند: آری

عبیدالله گفت: پروردگارت كجاست؟


گفت: در كمین همه ستمكاران، كه تو یكی از آنهایی.

گفت: با وجود عجم بودن، مقصودت را خوب بیان می كنی! بگو ببینم، رفیق تو درباره رفتار من با تو چه خبر داده است؟

گفت: خبر داده است كه من دهمین كسی هستم كه تو آنان را به دار می كشی. [3] چوبه دارم از همه آنان كوتاه تر است و از همه به غسّالخانه نزدیك ترم.

گفت: با او مخالفت خواهم ورزید!

گفت: چگونه توانی با او مخالفت كرد!! به خدا سوگند او به من خبر نداد مگر از پیامبر، از جبرئیل، از خدای تعالی، چگونه می توانی با اینان مخالفت كنی؟ من محّلی را كه در كوفه به دار كشیده می شوم می شناسم و من نخستین آفریده خدا هستم كه در اسلام به لجام زده می شود!

پس از گفت وگو عبیدالله او را همراه مختار بن ابی عبیده به زندان افكند. [4] .

میثم به مختار گفت: آزاد می شوی و به خونخواهی حسین (ع) قیام می كنی و این قاتل را می كشی!

هنگامی كه عبیدالله، مختار را برای قتل فرا خواند، پیك یزید نامه ای را برای یزید آورد كه از او می خواست مختار را آزاد كند؛ و آزادش كرد. سپس دستور داد كه میثم دار زده شود؛ و او را بیرون آوردند. مردی به او برخورد گفت: ای میثم چه نیازی بود كه خود را به دردسر بیندازی؟!


میثم تبسمی كرد و با اشاره به درخت خرما گفت: من برای او آفریده شده ام و او برای من تغذیه شده است. چون بر چوبه دار بلندش كردند، مردم بر در خانه عمرو بن حریث پیرامونش گرد آمدند. عمرو گفت: به خدا سوگند به من می گفت: من همسایه توام! چون به دار كشیده شد، به كنیزش دستور داد زیر چوبه دار را آب و جارو كند و تمیز نماید.

میثم آغاز به نقل فضایل بنی هاشم كرد. به ابن زیاد گفتند: این بنده شما را رسوا كرد! گفت: او را لجام بزنید! و او نخستین آفریده خدا بود كه در اسلام لجام زده شد.

قتل میثم ده روز پیش از ورود امام حسین (ع) به عراق روی داد. در روز سوم دار زدنش او را خنجر زدند و او تكبیر گفت: سپس در پایان روز از دهان و بینی اش خون سرازیر شد.» [5] .

نقل شده است كه هفت تن از خرما فروشان گرد آمدند وآماده دفن میثم گشتند. شبانه به سوی او آمدند؛ و در آن حال نگهبانان سرگرم نگهبانی بودند. آتشی كه اینان افروخته بودند، میان یاران میثم و نگهبانان حایل گردید. آنان بدن او را با چوبه دار برداشتند و به چشمه ای در قبیله مراد انتقال دادند و در آنجا دفن كردند. چوبه را هم در یكی از خرابه های محلّه افكندند. چون بامداد فرا رسید. سپاه را فرستادند ولی چیزی نیافتند. [6] .

از میثم روایت شده است كه گفت: امیرالمؤمنین (ع) مرا فرا خواند و گفت: چه خواهی كرد ای میثم آنگاه كه فرزند خوانده بنی امیه[پسر فرزند خوانده بنی امیه] عبیدالله بن زیاد تو را وادار كند كه از من بیزاری جویی؟

گفتم: یا امیرالمؤمنین هرگز از تو بیزاری نمی جویم!

فرمود: در این صورت، به خدا سوگند، تو را می كُشد و بر دار می كِشد.

گفتم: شكیبایی می ورزم، این در راه خدا چیزی نیست.

فرمود: ای میثم، در آن صورت، همراه من و در مرتبه منی! [7] .



[1] ميثم بن يحيي ابو عبدالله تمّار اسدي كوفي. وي از ياران نزديك اميرالمؤمنين علي (ع) و امام حسن و امام حسين 8 است. روايات در ستايش و بزرگي و شأن والاي وي و آگاهي وي به علوم غيبي فراوان است و نياز به بيان ندارد. چنانچه ميان عصمت و عدالت مرتبه و واسطه اي بود، بر او اطلاق مي شد. (ر.ك: مستدركات علم رجال الحديث، ج 8، ص 44؛ و ر.ك: تنقيح المقال، ج 3، ص 262) درباره حبس و قتل وي در جلد دوم اين پژوهش سخن گفته ايم.

[2] شيخ مفيد در يادكرد ميثم و چگونگي قتل وي گفته است: «در سالي كه به قتل رسيد حج گزارد» با احتمال بسيار زياد مقصود شيخ مفيد از حج، زيارت بيت الله الحرام است؛ هرچند كه اين زيارت عمره بود. زيرا در روايتي ديگر حمزه، پسر ميثم، در توصيف زيارت ياد شده گويد: «پدرم براي عمره بيرون رفت...» (بحارالانوار، ج 40، ص 129) بنابراين زيارت شده عمره بوده است. چنانچه ظاهر گفته شيخ مفيد را بپذيريم، موجب اشكالات تاريخي فراواني خواهد گشت. از جمله اين كه چگونه ميثم در آن سال حج گزارد ولي با آن كه از شيعيان نزديك امام حسين (ع) و پدرش و برادرش بود، حضرت را نديد و با او ديدار نكرد؟ يا اين كه چگونه پس از حج به كوفه بازگشت ولي در هيچ يك از منزلگاه هاي ميان راه به امام حسين (ع) برنخورد؟ در حالي كه امام (ع) مطابق اين فرض حداقل پنج روز پيش از او از مكّه بيرون آمده بود. وانگهي چطور ميثم توانسته است مدتي طولاني پيش از امام به كوفه برسد و طي آن مدت زنداني شود و سپس بيرون آورده شود و حداقل ده روز پيش از رسيدن امام به عراق به قتل برسد؟ در حالي كه همان طول كه گفتيم پنج روز پس از خروج امام از مكّه بيرون آمد!

[3] اين نشان قتل دستجمعي شيعيان در آن روزها است. ميثم و نه تن ديگر يكبار دار زده شدند! و اين موضوع جو ارعاب آميزي را كه بر مردم كوفه در آن روز حاكم بود روشن مي سازد.

[4] اين مؤيد اين مطلب است كه هنگام زنداني شدن ميثم، امام (ع) در مكّه مكرّمه بوده است. زيرا چنان كه از ظاهر برخي روايات بر مي آيد، حبس مختار در نخستين روزهاي رياست ابن زياد بر كوفه صورت پذيرفت. شايد يكي از دلايل انتقال مسلم از خانه مختار به خانه هاني بن عروه دستگيري مختار و زنداني شدن وي بوده است.

[5] الارشاد، ص 154؛ ر.ك. اعلام الوري، ص 176؛ مجمع البحرين، ص 492؛ نفس المهموم، ص 119.

[6] اختيار معرفة الرجال (رجال كشي)، ج 1، ص 295، شماره 138، 139.

[7] همان.